چند روز قبل یکی از دوستان که مدت زیادی در مناصب مختلف از جمله ریاست اداره ،فرمانداری در چند شهر از جمله مرکز استان هرمزگان و معاونت استانداری مشغول به خدمت بوده و بالاتر اینکه علاوه بر سابقه طولانی رزمندگی برادر شهید نیز می باشد تماس گرفته و برای اینکه صلاحیتش جهت نمایندگی مجلس از سوی هیئت اجرایی یکی از شهرستانها رد شده بود از بنده استمداد می طلبید شاید فکر کرده بود چون اسمم اجرایی است شاید بتوانم کمکی به حل مشکل کرده باشم! از طرفی چون خودم نیز از حوزه انتخابیه شیراز کاندیدا بوده و تا الان خبری در مورد رد صلاحیت دریافت نکرده ام بایستی بنا را بر تایید می گذاشتم این جریان مرا به یاد یکی از اتفاقات دوران تحصیل انداخت.

زمانی که در سال سوم راهنمایی مشغول به تحصیل بودیم و چون سال گذشته سال سومی ها که بزرگ مدرسه بودند سابقه خوبی در رعایت نظم و قانون از خود به جا نگذاشته بودند یکی از معلم های جدید به اصطلاح می خواست که گربه را در حجله کشته باشد و از اول زهره چشمی گرفته باشد مرا به جرم لبخند زدن در کلاس درس از کلاس اخراج نمود وقتی به حیاط مدرسه رفتم تعداد دیگری نیز از سر کلاس ها محروم شده بودند و یکی از آنها که مرا می شناخت و از ارتباط خوب بنده با مدیر مدرسه مطلع بود مراجعه کرده و تقاضای مراجعه به دفتر و درخواست از مدیر جهت بازگشتشان به کلاس شد من هم به درخواستش جواب داده به همراه وی به دفتر رفتیم و مدیر مدرسه نیز با وساطتم موافقت نموده و دانش آموز اخراجی را دوباره به کلاس فرستاد همینکه داشتم تشکر و خداحافظی می کردم گوئیا ایشان متوجه مسئله ای شده باشد پرسید راستی شما این موقع در حیاط چه کار می کردی؟ من هم دیگر راهی نداشتم و گفتم که آقای ... مرا هم از کلاس بیرون کرده است.

امیدوارم که با سعه صدر بیشتر زمینه لازم برای رقابت همه افراد و گروههای دلسوز و وفادار به نظام فراهم شده و شاهد حضور باشکوه و پرافتخار ملت قهرمان ایران در عرصه انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی و سربلندی ایران اسلامی در سراسر جهان باشیم.