پيام دوستان
+
زندگي يک هنر است.
نبايد زندگي را ساده بنگاري.
به دنيا آمدن همان زندگي نيست.
به دنيا آمدن فقط يک فرصت است.
تو بايد خودسازي کني.
تو بايد هزاران چيز را
از وجودت بيرون بريزي.
بايد طمع، خشم و...را دور بريزي
آنها چون علفهاي هرز هستند.
وجود ما را انبوهي از
علفهاي هرز فراگرفته.
بايد تمام خاک را عوض کنيم
تا گلهاي سرخ سر برآورند.
* راوندي *
8:46 صبح
جوادتبريزي
درود بانوي خوش سخن@};-،بنظربايد ازنو آغاز شد،وتجربه ي راه رفته را چراغ راه نرفته قراردادوبه جهان ديگروبزرگ رسيد
مهرباني #
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} @};-
* راوندي *
از اين چرخ دوار و اين روزگار ، جواني و پيري شود آشکار ، بريزيد برگ درختان زرد ، که سبزي دهد بار ديگر بهار
+
به آفتاب نگويي چه رفت با ما دوش به کلک خسته من شعر ناب مي لرزد..... سلام برصاحبان خانه دلهاي خسته اما پر مهر وبلاگي...
* راوندي *
8:42 صبح
+
کاش ميشد در برگشت به گذشته به خانه پر مهر پدري ميرفتم. به شهر پر از عشق، پر از ديار مردمان صبور، فهيم اي کاش..... آخر راست گفته اند خانه پدر و مادر بعد از خانه خدا تنها خانه ايست که روزي ده ها بار مي تواني بدون دعوت بروي و هر بار صاحبخانه از ديدنت خوشحال و خوشحال ترشود
*ليلا*
ديروز 7:35 عصر
دقيقا،وچه خاطراتي که در خانه پدري جامانده......مرا ببر به خانه اي كه خانه ي توست
ببر مرا كه دل پر از بهانه ي توست
مرا بخوان كه عاشقانه اي ندارم
هواي سينه ام پر از ترانه ي توست
{a h=Tabrizi246810}جوادتبريزي{/a} اي استاد :-)};ممنون از هميشه حضور.... اي دوست بيا تا غم فردا نخوريم، وين يک دم عمر را غنيمت شمريم
+
تاسوعا نه فقط يک روز، بلکه آغاز عطشناک نهضت حسيني و مکتب زينبي است که مرثيهاي حزنانگيز براي کربلا رقم زد... تاسوعا قصه پرغصهي گامهاي حضرت عباس(ع) بهسوي فرات است و افتادن دستهايش کنار مشکي پارهپاره...
انديشه نگار
04/4/28
+
گر چه ياران فارغند از يادمن، از من ايشان را هزاران ياد باد
شاخه ي عشق
04/4/28
2-اشراق
04/4/25
+
وعده هاي توخالي دولت براي احيادرياچه اورميه (3)

* راوندي *
04/4/18
||عليرضا خان||
04/4/17
||عليرضا خان||
04/4/17
علي علي اكبري
04/4/15
ستاره ها امشب با هم مهماني از نور دارند انوار تجلي بخش ولايت بر سر مالک اشتر چه حالي دارد هر که را در بزم ولايت نکوست امشب بر تخت ياري اشتر به پا خواسته است و ره ياري مالک را در قرآنهاي پاي نيزه تا يک شمشير فاصله تا معاويه را امروز سربازان حيدر به قصد ياري اش آمده اند اي خوارج بدانيد مالک اشتر تنها نيست و اين نسل اشتر بيشمار دارد لبيک يا حيدر
لشکرهاي ام از آن است که بميرم و آرزوي شهادت بماند به دلم مگر ميشود ناجي من سيد علي قصدشهادتم را ناديده انگارد مگر استاد سيد مجتبي مرا از جرعه اکسير شهادت نداد جرعه اي با عشق؟مگر الم بر دستش نبود مرا اولين سوار عازم ميدان با خوکان صهيونيست به جنگ مگر پيکرم را ولي خدا نگرفت به زانو براي جان دادن پيش از شهادتم خدايا جز شهادت نده مرا حال دگر
علي علي اكبري
04/4/15
مادر ماه آنجاست که رخ مته يار از آنجا مي تپد و عيان ميشود راز دو عالم در چهره ماه ولي خدا امام مطلق سيد علي س روشن و منور به تابش ميرسد مادري که جني ماه است همان کوثر جنت است که شيره وجودي اهل بيت النبوه و امامت و اولي لامر منکم در روانشان جاري است خوشا به دل عاشق که رخ ماه و مازاد والايش سيد علي س چشم او را منور کرده است
+
چه غريب ماندي اي دل، نه غمي، نه غمگساري
نه به انتظار ياري ، نه ز يار انتظاري
غم اگر به کوه گويم بگريزد و بريزد
که دگر بدين گراني نتوان کشيد باري
چه چراغ چشم دارد دلم از شبان و روزان
که به هفت آسمانش نه ستاره اي ست باري
انديشه نگار
04/4/11
+
فرزندم اگر روزي بميرم از بين تمام کتاب هايي که دوست دارم کتاب الغدير را براي تو ميگذارم عزيزش دار و خوشحال ميشوم که در هر شغل وپيشه اي که هستي آنرا به دل بخواني به خاطر همه عشقي که در بزرگ کردن تو داشتم مدد موهبتي بود که از ولايت مولا علي بر زندگيم جاري بود در آن غرق شو ....
انديشه نگار
04/4/6