از گذشته های دور چه قبل و چه بعداز ظهور ادیان الهی همواره پزشکی و طبابت دارای جایگاه خاص و قداست ویزه ای بوده است به گونه ای که عموم مردم به آنها حکیم گفته و محرم اسرار پنهانی آنان بوده اند نگاهی به قسم نامه های پزشکی نیز خود موید همین مدعاست.در این متن تاریخی دقت نماییم

من به آپولون، پزشک آسکلیپوس، هیژیا و پاناکیا سوگند یاد میکنم و تمام خدایان و الهه ها را گواه می گیریم که در حدود قدرت و بر حسب قضاوت خود مفاد این سوگند نامه و تعهد کتبی را اجرا نمایم. من سوگند نامه و تعهد کتبی را اجرا نمایم. من سوکندو یاد میکنم که شخصیو را که به من حرفه پزشکی خواهد آموخت مانند والدین خود فرض کنم و در صورت که محتاج باشد درآمد خود را با وی تقسیم کنم و احتیاجات وی را مرتفع سازم. پسرانش را مانند برادران خود بدانم و در صورتی که بخواهند به تحصیل پزشکی بپردازند بدون مزد یا قراردادی حرفه پزشکی را به آنها بیاموزم.

اصول دستورهای کلی، دروس شفاهی و تمام معلومات پزشکی را جز پسران خود، پسران استادم شاگردانی که طبق قانون پزشکی پذیرفته شده و سوگند یاد کرده اند به دیگری نیاموزم.

پرهیز غذایی را بر حسب توانایی و قضاوت خود به نفع بیماران تجویز خواهنم کرد نه برای ضرر و زیان آنها و به خواهش اشخاص به هیچ کسو داروی کشنده نخواهم داد و مبتکر تلقین چنین فکری نخواهم بود. همچنین وسیله سقط جنین در اختیار هیچ یک از زنان نخواهم گذاشت.

با پرهیزگاری و تقدس زندگی وحرفه خودر ا نجات خواهم داد. بیماران سنگ دار را عمل نخواهنم کرد و این عمل را به اهل فن واگذار خواهم نمود. در هر خانه ای که باید داخل شوم برای مفید بودن به حال بیماران وارد خواهم شد و از هر کار زشت ارادی و آلوده کننده به خصوص اعمال ناهنجارو با زنان و مردان خواه آزاد و خواه برده باشندو اجتناب خواهم کرد.

آنچه در حین انجام دارد حرفه خود و حتی خارج ازو آن درباره زندگی مردم خواهم دید یا خواهم شنید که نباید فاش شود به هیچ کس نخواهم گفت زیرا این قبیل مطالب را باید به گنجینه اسرار سپرد.

اگر تمام این سوگندو نامه را اجرا کنم و به آن افتخار کنم از ثمرات زندگی و حرفه خود برخوردار شوم و همیشه بین مردان مفتخر و سربلند باشم، ولی اگر آن را نقص کنم و به سوگند عمل نکنم از ثمرات زندگی وحرفه خود بهره نبرم و همیشه بین مردان سرافکنده و شرمسار یاشم.“

اعلامیه ژنو که پس از جنگ جهانی دوم در سال 1948 توسط انجمن پزشکی جهانی تهیه گردید در حقیقت سوگند نامه روزآمد شده بقراط می باشد. 

پس از میلاد مسیح(ع) برخی اخلاقیون مسیحی از جمله اکونیاس، در قرون سوم و چهارم پس از میلاد، فلسفه اخلاق دینی را در مقابل حکمت رواقی که فلسفه ای مادی گرایانه (قرون سوم ق.م تا قرن سوم ب.م) بود بیان و تدوین نمودند. اخلاق فلسفی مبتنی بر مسیحیت در جهان غرب تا اوایل عصر جدید فرهنگ مغرب زمین را تحت سیطره داشت. قرون 17 و 18 بعد از میلاد تقریبا دوران گذر از قرون وسطی به عصر جدید پیشرفت های علمی بشر در جهان غرب محسوب می شود.  در این دوران هیوم (1711 - 1776)، کانت (1724 - 1804) بنتام (1748 - 1832) مهم ترین نظریات تاثیر گذار بر اخلاق پزشکی را در غرب ارائه نمودند که در فصول قبل مورد اشاره قرار گرفت . سپسو میل (1806 - 1873) راس (1877 - 1971) و مور (1873 - 1958) در دهه های بعد به بیان دیدگاههای فلسفی خود در رایطه اخلاق پرداختتند که در موضوع اخلاق پزشکی نیز تاثیراتی داشته است، اما قرن نوزدهم و سپس قرن بیستم همزمان بود با علمی شدن طب که تغییر و تحولات عمیقی را در اخلاق پزشکی در پی داشته است.

در این دوران گسترش دانش طب، ایجاد تکنولوژی های نوین و پیدایش موضوعات اخلاقی جدید باعث ایجاد تحولاتی ضروری در اخلاق پزشکی سنتی گردید. اخلاق پزشکی سنتی طی دهه های اخیر همانگونه که در مبحث آموزشی و اخلاق پزشکی بیان شد، با اخلاق پزشکی کاربردی نوین جایگزین گردیده است. درحال حاضر در بسیاری از کشورهای جهان اخلاق پزشکی نوین به صورت علمی وعملی با شیوه های جدید مبتنی بر حل مساله مطرح و به درجات متفاوت فعال می باشد. در برخی کشورهای غربی و اروپایی طی سه دهه اخیر کمیته های بالینی اخلاق پزشکی با سیر رو به رشدی تشکیل شده و به فعالیت پرداخته اند. این کمیته ها به طور موثر و مطلوبی بر الگوی مراقبت ها تاثیر گذار هستند و عملکرد آنها شامل شکل دهی سیاست بیمارستان در موضوعات و مسائل اخلاقی - قانونی نظارت بر مشاوره های فردی در موارد بالینی خاص و مشکل و سازماندهی تعلیم وتربیت متخصصین امر اخلاق پزشکی می باشد.