در روزهای آغازین سال جدید شهر شیراز میزبان یکی از مراجع عظام تقلید بود و ایشان با حضور در جوار بارگاه حضرت شاهچراغ (ع) و دفتر شیراز خود با مردم و مقلدین خویش دیدار نمودند و در این میان مباحث جالب و ارزنده ای مورد تبادل نظر قرار گرفت.

حضرت آیت الله صانعی در فضائی صمیمی و دوستانه به سؤالات حاضران جواب گفته و شبهات را برطرف می نمودند.سؤال یکی از خواهران در باره نظر ایشان در مورد علت برابری حقوق زنان و مردان و جواب ایشان در این باره بهانه نوشتن این مطالب گردید.

ایشان در جواب با اشاره به آیات و روایات و نظرات فقهی علما و بزرگان زنان و مردان را در عرصه های مختلف دارای حقوق یکسان دانسته و واگذاری مسؤلیتهائی نظیر قضاوت، مرجعیت و حتی ولایت فقیه به آنان را بلامانع دانستند.

راستی نظر ادیان الهی و به خصوص اسلام در این باره چیست؟

زرتشت، مسیح، یهود و اسلام به ترتیب 2، 25، 35، و 300 آیه در رابطه با زنان بیان کرده‌اند که نشانه رشد تدریجی بحث درباره  زنان در این متون است. به دو صورت می‌توان به پژوهش در زمینه ادیان پرداخت: رویکرد اول، تلاش برای اثبات برتری خود و نقد دیگران است که روشی مطلوب نیست. رویکرد دوم، بررسی تبادلات بین ادیان است.
به طور مثال، آنچه در آیه معراج به نقل از امام رضا و از طریق عبدالعظیم حسنی و سهل بن زیاد آدم قمی به ما رسیده است، بخش‌هایی وجود دارد که با روایت اهل سنت تضاد دارد. این بخش‌ها که در انتهای حدیث آمده است، اشاره به آن دارد که پیامبر(ص) در معراج، زنانی را دید که هر یک به نحوی در حال عذاب بودند. هنگامی که حضرت فاطمه(س) از پیامبر(ص) پرسید :«علت کیفر ایشان چه بود؟» پیامبر 11 گناه را برشمردند. در این حدیث به نقل از پیامبر 11 گناه همانند نمامی، سخن‌چینی، عدم دوری از نامحرم را بر می‌شمارد که زنان به خاطر نها در عذاب هستند.

در قران نیز 4 گروه از آیات را داریم:

1)آیاتی که به جنبه تکوینی و شخصیت زن پرداخته‌اند.
2)آیاتی که به توان زن برای کسب کمالات اشاره کرده‌اند.
3)آیات مرتبط با مسائل خانواده
4)مشارکت اجتماعی زنان

در بعد تکوینی، زن در آفرینش برابر با مرد است. خدا بشر را مورد خطاب قرار می‌دهد و آنها را برابر می‌خواند. در الگوی تحلیلی قرآن، هرجا که می‌خواست زن را جداگانه ذکر نماید او را به صورت خاص مورد  خطاب قرار می دهد. لذا می‌توان نتیجه گرفت که مفهوم «بشر» اشاره به زن و مرد مشترکا" دارد.
در بعد دوم که اشاره به توانمندیهای زنان دارد، شاهد مثال آوردن از زنانی همچون همسر فرعون و حضرت مریم(س) در کنار مردان و به عنوان نمونه های افراد با ایمان هستیم. قرآن احساس مادر مریم هنگام زاده شدنش را روایت می‌کند که از این که با تولد دختری، وی نمی‌تواند نذر خود را که همانا خادمنمودن کودک خود است، به جا آورد نگران است . اما قرآن در جمله‌ای معترضه می‌گوید «تو نمی‌دانستی و خدا می‌دانست. مرد، زن نمی‌شود». (این جمله حکایت از جایگاه زن در امری است که ظاهرا" در انحصار مردان باید باشد). لذا می‌توان گفت راه برای سیر و سلوک زنان همانند مریم باز است.

در حوزه خانواده، زن و مرد مکمل یکدیگرند. مودت و رحمت امری طرفینی است. زنان و مردان به طور مشترک به احترام به والدین دعوت شده مشاوره زن و مرد در امور مشترک توصیه شده است.
حوزه چهارم، مشارکت اجتماعی است. قرآن به شرح حال ملکه سبا می‌پردازد که در یمن فعلی حکمرانی می‌کرد. همچنین از دختران شعیب یاد می‌کند که چوپانی می‌کردند اما در هر دو مورد نقدی بر اعمال آنها نمی‌زند.
همچنین مفاهیم سیاسی و اجتماعی (همانند بیعت، هجرت، مباهله، کسب و کار اقتصادی، مالکیت بر درآمد و امر به معروف و نهی از منکر) به تصریح به صورت برابر مطرح شده است.
اما آیاتی وجود دارد که تعداد آنها 11 مورد است که محل بحث و جدال در زمینه حقوق زنان است. این یازده مورد به «خلقت زن از مرد»، «رشد زنان در زیورآلات و ناتوانی‌شان در دفاع از خود»، «مکر زنان»، «حاکم بودن مرد بر زن»، «کشتزار بودن زنان بر مردان»، «برابری شهادت 2 زن با شهادت یک مرد»، «تفاوت ارث»، «تعدد زوجات»، «حجاب» و «اختصاص پیامبری به مردان» می‌پردازد.

در بررسی این آیه می‌توان سه شیوه را مورد توجه قرار داد: دسته اول، به نوع نگاه و برداشت مفسر باز می‌گردد. به طور مثال، آنچه در مورد نشو و نما زنان در زیورآلات گفته شده، معطوف به بت‌هاست. همچنین این سخن که «مکر زنان، بزرگ است» سخن عزیز مصر است نه خدا.
دسته دوم، آیات را باید با توجه به زمینه‌های آنها مورد توجه قرار داد. به طور مثال، برابر گواهی و شهادت دو زن در برابر یک مرد، می‌تواند با توجه به سطح دانش و توانمندی زنان در آن دوره نسبت به مردان مورد تفسیر قرار گیرد. دسته سوم از این آیات نیز معطوف به شرایط تکوینی و ساختار متفاوت فیزیکی زنان است، مانند حجاب.

حضور زنان در صدر اسلام در عرصه های مختلف اجتماعی و ایراد خطابه و سخنرانی توسط حضرت فاطمه زهرا(س) و زینب کبری(س) و حضور فعال آنان در کنار مردان و سیره نبوی (ص)و ائمه اطهار (ع)در این باره خود گواه محکمی بر جواز حضور آنان در اجتماع و توانمندی های زنان است .

با این اوصاف دلیل اظهار نظرهای متفاوت در این باره چیست؟؟