اگر به خاطر داشته باشید سال گذشته در چنین روزهائی بود که نوشتم با همه بی لیاقتی و کم معرفتی توفیق زیارت خانه خدا و تشرف به بارگاه ملکوتی پیامبر اعظم (ص) و ائمه اطهار علیهم السلام در مدینه را پیدا نموده ام و سعادت یار شد تا چون قطره ای در میان دریای خروشان زائرین بیت ا... الحرام قرار گرفته و در امواج زیبای سالکان کوی دوست تطهیر یابم . پس از حضور در سرزمین وحی و زیارت اماکن مقدسه و شرکت در مراسم میلیونی حج و صحرای عرفات و مشعر و منا شهر مکه را به مقصد مدینه النبی(ص) و زیارت حضرت رسول (ص) و ائمه هدی علیهم السلام ترک نمودیم . در یکی از روزهای به یادماندنی برای زیارت قبر مطهر حضرت حمزه سیدالشهداء (ع) و شهدای احد به آن منطقه رفتیم. آنجا دارای فضایی خاص و صحنه ای حزن انگیز بود که هر انسانی را به زمان صدر اسلام می برد آن هنگام که ناجوانمردانه این شهدای گرانقدر را با وضعی اسف بار به شهادت رساندند. در این هنگام سیدعباس که خود از سادات جلیل القدر و داماد یکی از علمای بزرگ بود گفت که همسرم سفارش نموده که اگر می خواهید سال آینده دوباره سعادت حضور در این سرزمین را پیدا کنید به قصد حضرت حمزه علیه السلام شصت بار سوره یس را بخوانید به گونه ای که بار اول آنرا بر بالای تربت مقدسش و بقیه را در زمانهای بعد بخوانید. هر چند که از لحاظ ظاهری این امید عملی نبود و حتی مدیر ، روحانی و خدمه کاروان ها نیز امکان تشرف دو سال پشت سر هم را پیدا نمی کردند ولی این حرف آنچنان بر دلم نشست که ناخودآگاه نیت کرده و سوره یس را با این قصد شروع نمودم . پس از بازگشت و با حالی که اعلام شده بود مدیران دولتی حتی المقدور از به جا آوردن حج مستجی خودداری نمایند ، قرائت بقیه سوره یاسین ها را ادامه دادم تا اینکه قبل از اتمام شصت بار قرائت از طرف یکی از کاروانها اعلام نمودند که می توانم امسال نیز به همراه آنان مشرف شوم و دوباره همچون غباری بر دامن حاجیان نشسته و با اولین پرواز به سوی بارگاه ربوبی رهسپار گردم . با شکر به درگاه خداوند بزرگ به قول قرآن بیشتر اطمینان یافتم و فهمیدم که سخنان امام جماعت مسجد کنار شهدای احد که آن روز آنان را مردگانی می پنداشت که دیگر کاری از دست آنان ساخته نیست حرف بسیار بیهوده ای است.
از همه دوستان تقاضای حلالیت داشته و امیدوارم در طول سفر توفیق دعاگویی آنان را پیدا نمایم.